خرید اولین لباس بارداری
نی نی گولوی نازنینم .... روزها را سپری می کنم تا زودتر به تو برسم ....ویار همچنان امانم را بریده و متاسفانه از خیلی از علایقم متنفر شده ام ...امید دارم زودتر این دوران سخت بگذره عزیز دلم شلوارهایم دیگه اندازه م نیستن و این نشونه خوبی از روند سلامت و رشد تو هستش و از این بابت خدا رو شاکرم ....بابایی این روزها دوست دارد برایم لباس بارداری بخرد ولی من با حال و روزی که دارم تمایلی به بیرون رفتن از خونه ندارم ...ولی برای اینکه دلش و باز نشکونم باهاش رفتم خیابون مفتح تا لباس بارداری بخرم ولی با دیدن اون همه لباس و رنگ ویارم عود کرد و حالم بد شد و گلاب به روت نهایتاً برای اینکه ذوق بابایی رو کور نکرده باشم یک بلوز و شلوار خریدم که بابا...